من

تشنه یک سر سوزن به صفای شب یلدا

به شنیدن

به صدای شب و دریا...

موج و صخره

سنگ و دریا

با صدای زنده ی پَرِ پرنده یا صدای طپش گرم و نفسهای نسیم لب دریا...

زنده با روشن خورشید به امید صبح امید از صدای صبح روشن...شور و امید  

در پی طلوع خورشید درنگاه افق آبی دریا...میشود رنگ غروب و ...