روزگاری است دنیا،سخت اخم آلود است
پنجره روبه افق،غرق در مه دود است

 روزگاری است اینجا مشق شب فانوس است

 

 

فهم یک جاده آزاد و افق،غرق صدای خفه ناقوس است...

 

 


مرگ من تابوت است شب به شب خاموش است
نورِ در دست ما ، زعم هر فانوس است...

 


معنی خاموشی مرگ هر فانوس است...
کاغذ و دفتر من زخمی و خاموش است...
پنجره بسته،افق،افسوس است...
ناگهان شب به تماشای تمنای زمین...همه جا خاموش است... 

ظلماتی که در این شب تابید...گیسوی سوخته فانوس است...
این زمین خاموش است...این زمین خاموش است...

مرگ ما فانوس است مرگ ما فانوس است ...